مزار شهید ۱۷ ساله ای که وصیت کرده بود، گمنام و بی نام و نشان خاک شود
گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران
قطعه ۲۴، ردیف ۵۴، شماره ۳۵
وصیتنامه همین شهید گمنام که خطاب به خواهرش
نوشته است:
« بسمه تعالی
سلام بر خواهرم که این نامه را می خواند، من
مرده ام و زندگی ننگین من به اتمام رسیده است. امیدوارم در موقع مرگم مسلمان مرده باشم.
خواهش هایی داشتم که می خواستم انجام بدهی=
.
۱-
دلم می خواهد که مراسم تشییع
جنازه خیلی کوتاه باشد و زیاد به طول نینجامد
.
۲-
هیچ کس حق ندارد در مراسم و
به موقع به خاک سپردن من گریه کند حتی تو، فقط مامان و بابا حق دارند گریه کنند و اگر
کسی دلش خواست موقعی گریه کند که تنهای تنها است
.
۳-
تا آن جا که امکان دارد مرا
در بهشت زهرا (س) خاک کنید، در یک جای خیلی خلوت و دور از مرده های دیگر و دور از رفت
و آمد مردم. دلم می خواهد که تا چند متری من غیری نباشد و خودم تنها در جای پرتی باشم
و اگر در بهشت زهرا (س) نشد در جای دیگر عیبی ندارد فقط خلوت باشد
.
۴-
در روی خاکم سنگ قبر نگذارید.
نمی خواهم کسی اسم مرا بداند یا صورت و عکس مرا ببیند و اگر سنگی می گذارید روی آن
چیزی ننویسید، نه بخاطر این که از اسمم شرم دارم بلکه نمی خواهم کسی مرا بشناسد
.
در موقع خاک کردن، من را طوری در گور بگذارید که صورتم به سوی آسمان باشد تا بتوانم ستارگان را ببینم
کفنم تا جایی که امکان دارد از لباس های معمولی من درست شده باشد، نمی خواهم که کفنم از چیز دیگری باشد
دلم می خواهد که قبرم طوری باشد که حداقل سنگ
قبرم موازات به خانه خدا باشد و یا خودم به موازات قبله خاک شده باشم
»
.
.
.