شب جمعه به یاد امام و شهدا
به یاد پاسدار پرافتخار سپاه اسلام
اسطوره دفاع مقدس
فرمانده گمنام و دلسوز
"شهید حجت (خلیل) نظری"
فرمانده گردان
حضرت ابوالفضل {علیه السلام}
لشگر ۱۶ قدس گیلان
.
متولد= فومن
.
شهادت= ۶۵/۱۲/۱۶
پدافندی خط شلمچه
منطقه عملیاتی کربلای ۵
.
مزار= گلزار شهدای فومن
.
شهید حجت نظری
در مبارزات قبل از انقلاب ضد رژیم ستمشاهی
حضور جدی و فعالی داشت
در پخش اعلامیه های حضرت امام {ره}
و شرکت در راهپیمایی ها فعال بود
.
بعد از انقلاب با منافقین و ضد انقلاب هم مقابله می کرد
و درگیری و آزادسازی دانشگاه رشت از چنگ گروهک ها حاضر بود
.
او از اولین مؤسسین پایگاه بسیج فومن است
و در کارهای فرهنگی و آموزشی هم خیلی فعال بود
.
در زمان جنگ به کردستان رفت
و رشادت و شجاعت او
در مبارزه با ضد انقلاب به قدری درخشان بود
که مورد تحسین و تشویق حاج احمد متوسلیان قرار گرفت
در مریوان مدتی مسئول گروهان ضربت جنداللّه بود
.
در دوران جنگ نیز در عملیات های مختلفی حضور داشت
در عملیات والفجر ۶ و بدر مجروح شد
در لشگر ۲۵ کربلا مسئولیت های مختلفی را تجربه کرد
و بعد از تأسیس یگان رزمی استان گیلان
به لشگر (تیپ) قدس رفت
و مدتی معاونت گردان
حضرت امام حسین {علیه السلام}
را به عهده داشت
.
بعد از آن فرمانده گردان حضرت ابوالفضل {علیه السلام} شد
و در عملیات کربلای پنج شرکت کرد
گردانش شهدا و مجروحین زیادی را تقدیم کردند
ولی منطقه نبرد را ترک نکردند و حماسه بزرگی را خلق کردند
.
آنها در حالی که از سوی دشمن
زیر آتش وحشتناک و پر حجمی بودند
ولی در مقابل تهاجم سنگین
و پاتک های مداوم و بی امانش، مقاومت کردند
و مواضع خودشان را در جزیره بوارین حفظ کردند
و عقب نشینی نکردند
.
حماسه لشگر قدس گیلان
در مقاومت و حفظ جزیره بوارین
فراموش نشدنی است
(افسوس که کمتر یادی از آن حماسه عاشورایی می شود)
.
عاقبت این سردار عاشورایی و بزرگ
در پدافندی خط شلمچه
بر اثر اصابت ترکشی به سرش، فرقش شکافت
و قسمتی از کاسه سر او در راه خدا رفت
و به مقام والای شهادت رسید
.
قبل از او برادر کوچکترش
شهید بشیر نظری هم به مقام شهادت رسیده بود
روحمان با یادشان شاد
.
.
سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا
هدیه به ارواح مطهر و ملکوتی
برادران شهید
حجت و بشیر نظری
و شادی روح پدر مرحومشان
و صلواتی تقدیم به تمام شهدای استان گیلان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
.
.