{أشرَف المَوتِ قَتلُ الشهادة}
خاطره تکان دهنده حاج همت
از شهادت و ایثار یک بسیجی گمنام
« در شب مرحلهٔ سوم عملیات والفجر۴
ستون نیروهای گردان مالک، به چند رشته سیم خاردار حلقه ای دشمن رسیدند که راه گردان را سَد کرده بود
آنجا یکی از برادرها وقتی می بیند خطر اِتلاف وقت و عقب ماندن گردان مالک از سایر گردان ها، دارد عملیات را تهدید می کند
با شکم روی سیم های خاردار حلقوی می خوابد و به بچه های گردان مالک می گوید:
برادرها؛ معطل نکنید، پایتان را روی من بگذارید و از اینجا رد بشوید
بچه بسیجی ها، از سر ناچاری پذیرفتند و همگی پا بر روی پشت آن برادر گذاشتند و از آنجا عبور کردند
بر اثر فشار تدریجی وارد آمده بر سیم های حلقوی
این سیم ها به زمین نزدیک می شوند و مینی که دشمن در زیر سیم های خاردار کاشته بود
عمل می کند و زیر شکم آن برادر منفجر می شود و شهیدش می کند
.
کسی این قدر عاشق؟
مگر عشق بدون شناخت معشوق مُیسّر است؟
عشق بدون شناخت و معرفت، معنا ندارد
.
در تمام ارتش های دنیا، نیروهایی که انگیزهٔ بدون معرفت عمیق دارند
وقتی به میدان جنگ می آیند
می بینی کُپ می کنند و از جای خودشان تکان نمی خورند و از گلوله می ترسند
شناخت می خواهد که انسانی داوطلبانه روی مین بخوابد
سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار
تا دیگران از روی بدن او، رد بشوند
شوخی نیست
تا درک عمیق در کار نباشد
نیّت ها پاک نمی شوند »
.
بخشی از سخنرانی
سردار شهید محمد ابراهیم همت
فرمانده وقت لشگر۲۷ حضرت محمّد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم}
۱۳ آذر ۱۳۶۲
قلّاجه، اردوگاه شهید بروجردی
منبع= کتاب به روایت همت، ص۹۵۴
.
به فرموده حاج همت
شهادت، معرفت و شناخت می خواهد
شاه کلید رسیدن به شهادت، معرفت و شناخت است
نه احساسی است، نه هوسی و نه تعارفی
شهادت و شهید شدن خیلی مقوله جدی است
جای شوخی و تعارف نیست
اتفاقی نیست
مقدمات می خواهد
.
شب جمعه
هدیه به روح ملکوتی و مطهر معلم بزرگ، شهید حاج همت
و تمام شهدای گردان مالک اشتر
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
.
.